@juoristanio: o TAL DO PODER FEMININO 😉❤️💅

Júlia Oristanio
Júlia Oristanio
Open In TikTok:
Region: BR
Thursday 26 September 2024 14:27:54 GMT
1972
143
27
1

Music

Download

Comments

marcelofiorinisousa
Marcelo fiorini :
vou para Rio de Janeiro ❤️
2024-09-30 00:11:55
1
elizeucorreia8
Elizeu Correia :
linda
2024-09-27 04:35:54
1
washjaba_36
Wash Domingos :
quem não conhece é pq não gosta...😏
2024-10-24 16:37:51
0
ladysil
ladysil :
Mas é lindaaaaa🤩🤩🤩🤩🤩
2024-10-18 17:48:35
0
j.lalbuquerque
J.L.Albuquerque :
👏👏👏
2024-09-26 19:55:43
1
odudaduarte
Duda Duarte :
💪💕💕💕
2024-09-26 14:57:28
1
danielbrasil078
Daniel :
e como tem poder
2024-09-26 16:20:18
1
figo.kw
. :
não vejo esse poder construir absolutamente nada no mundo, é só um devaneio, no fundo isso ai tem outras definições não tão nobres.
2024-09-26 19:22:13
2
To see more videos from user @juoristanio, please go to the Tikwm homepage.

Other Videos

عدالت در اوج: گفت‌وگوی حضرت عمر با پسرش درباره شتران روزی، خلیفه دوم، عمر بن خطاب، در حال قدم زدن در کوچه‌های مدینه بود که چشمانش به گله‌ای از شتران فربه و زیبا افتاد. این شتران، برخلاف دیگر شترانی که از سختی صحرا لاغر و کم‌رمق بودند، قوی و سرحال به نظر می‌رسیدند. حضرت عمر با تعجب پرسید: این شتران از کیست؟ گفتند: ای امیرالمؤمنین! اینها از آنِ پسرت، عبدالله بن عمر است. حضرت عمر، که همواره نگهبان عدل و انصاف بود، بی‌درنگ پسرش را فراخواند و با نگاهی که سراسر دغدغه عدالت در آن موج می‌زد، از او پرسید: ای عبدالله! این شتران از کجا آمده‌اند؟ عبدالله، که خود از پرهیزگاران و زاهدان بود، پاسخ داد: ای پدر! من آنها را با مال خود خریدم و در بیابان فرستادم تا بچرند و فربه شوند. سپس می‌فروشم و سودی از آنها می‌برم. حضرت عمر، که هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد سایه‌ای از بی‌عدالتی بر خلافتش بیفتد، با چشمانی نافذ به پسرش نگریست و فرمود: آری، اما مردم وقتی می‌بینند این شتران از آنِ پسر خلیفه است، می‌گویند: بگذارید شتران پسر امیرالمؤمنین بیشتر بچرند! بگذارید از آبشخورهای بهتر بنوشند! بگذارید در بهترین چراگاه‌ها باشند! و بدین‌گونه، شترانت از مال مسلمانان فربه می‌شوند! سپس با قاطعیت ادامه داد: ای عبدالله! برو و تمام این شتران را بفروش و اصل سرمایه‌ات را بردار، اما سودش را به بیت‌المال بازگردان! عبدالله، که پرورش‌یافته دامان چنان پدری بود، بی‌هیچ اعتراضی اطاعت کرد و تمام سود را به بیت‌المال سپرد. این بود عمر فاروق، مردی که حتی در برابر عزیزترین کسانش، حقیقت و عدالت را بر هر چیز مقدم می‌داشت. در حکومت او، حتی پسرش نیز حقی بیشتر از دیگران نداشت و این همان عدالتی بود که تاریخ، نامش را جاودانه ساخت. #امیرالمومنین_فاروق_اعظم_عمربن_خطاب  @malek510 @malek510
عدالت در اوج: گفت‌وگوی حضرت عمر با پسرش درباره شتران روزی، خلیفه دوم، عمر بن خطاب، در حال قدم زدن در کوچه‌های مدینه بود که چشمانش به گله‌ای از شتران فربه و زیبا افتاد. این شتران، برخلاف دیگر شترانی که از سختی صحرا لاغر و کم‌رمق بودند، قوی و سرحال به نظر می‌رسیدند. حضرت عمر با تعجب پرسید: این شتران از کیست؟ گفتند: ای امیرالمؤمنین! اینها از آنِ پسرت، عبدالله بن عمر است. حضرت عمر، که همواره نگهبان عدل و انصاف بود، بی‌درنگ پسرش را فراخواند و با نگاهی که سراسر دغدغه عدالت در آن موج می‌زد، از او پرسید: ای عبدالله! این شتران از کجا آمده‌اند؟ عبدالله، که خود از پرهیزگاران و زاهدان بود، پاسخ داد: ای پدر! من آنها را با مال خود خریدم و در بیابان فرستادم تا بچرند و فربه شوند. سپس می‌فروشم و سودی از آنها می‌برم. حضرت عمر، که هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد سایه‌ای از بی‌عدالتی بر خلافتش بیفتد، با چشمانی نافذ به پسرش نگریست و فرمود: آری، اما مردم وقتی می‌بینند این شتران از آنِ پسر خلیفه است، می‌گویند: بگذارید شتران پسر امیرالمؤمنین بیشتر بچرند! بگذارید از آبشخورهای بهتر بنوشند! بگذارید در بهترین چراگاه‌ها باشند! و بدین‌گونه، شترانت از مال مسلمانان فربه می‌شوند! سپس با قاطعیت ادامه داد: ای عبدالله! برو و تمام این شتران را بفروش و اصل سرمایه‌ات را بردار، اما سودش را به بیت‌المال بازگردان! عبدالله، که پرورش‌یافته دامان چنان پدری بود، بی‌هیچ اعتراضی اطاعت کرد و تمام سود را به بیت‌المال سپرد. این بود عمر فاروق، مردی که حتی در برابر عزیزترین کسانش، حقیقت و عدالت را بر هر چیز مقدم می‌داشت. در حکومت او، حتی پسرش نیز حقی بیشتر از دیگران نداشت و این همان عدالتی بود که تاریخ، نامش را جاودانه ساخت. #امیرالمومنین_فاروق_اعظم_عمربن_خطاب @malek510 @malek510

About