@riscambendelsopbuahirine: Terimakasih jum’at berkahnya hari ini orang2 baik🤍

RISCA MBENDEL
RISCA MBENDEL
Open In TikTok:
Region: ID
Friday 22 August 2025 12:12:21 GMT
109391
2191
52
41

Music

Download

Comments

muhamadzaenal2502
Muhamad Zaenal :
saya ojol wirawiri yg baru datang baju kuning ,terima kasih mbak risca dan pak mbandel dan bunda Fanni dan mbak Amanda ,hari ini saya dapet banyak rezeki di sini 🙏🙏 lancar rezeki nya dan sehat selalu
2025-08-22 12:45:20
62
vickyanggoro1
Vicky anggoro :
matursuwon mbk...mas.. samean orang baik...makasih pas aku nambal ban trukku...aku di kasih sub buah .. semoga selalu di lancarkan rejikanya...amin amin...
2025-08-22 15:50:44
6
nandacb_
chyananda :
Dijogja jam brp ma
2025-08-22 15:14:53
1
s.yuna48
🌹💐S_yuna🪷🌷 :
Masya Allah...hbis satu rute hari ini nggeh mbk... sukses selalu mbk risca mbendel 👍👍👍
2025-08-22 12:50:08
3
ak220821
RikaAristaTauran :
kapan kudus mbk2😁
2025-08-22 13:38:22
2
liza_aliza00
Liza_Aliza :
Mbk Riska laris poll pokok e
2025-08-22 13:22:09
1
dirathayyib
dirathayyib :
alhamdulillah antriannya masyaallah, semoga selalu laris manis berkah barokah dimanapun nggih mbak risca, pak mbendel. barakallah juga untuk mbak amanda, tadi ikutan antrian juga dan dapat nasinya juga😊🤲
2025-08-22 14:15:01
1
yetyapril
YetyApriliya :
minggu cepu yok mb
2025-08-22 13:39:35
1
syidawilda
Syi Da Wilda :
Sehat selalu mama
2025-08-22 23:28:45
3
xzqlx
peonyꨄ︎ :
wah kampung aku ini😭
2025-08-24 09:07:17
0
risqanurvadila
Risqa Nurvadila :
masyaallah tabarakallah. sehat selalu bapak mama, mbak Amanda, bunda Fani. lancar rejekinya . aminnn❤️❤️❤️🥰
2025-08-22 15:39:56
1
inna.098
Inna sirods 089 :
Alhamdulillah mbk RIS dan BPK sehat sll dan lancar rezekinya ,,,aku pengemar jenengan biar nular keabikannya🙏🥰🥰🥰
2025-08-22 13:39:43
1
anoname221
aku :
ugm nya sebelah mana mah?
2025-08-22 12:34:23
1
mah.roh0
Mah Roh lia :
menyala bojonegoro...karna mbk risca sama bpk orang baik ...semua pembeli suka keramahan kalian berdua& jualanya tidak membedakan harga jauh dekat ...💪💪💪😘😘
2025-08-22 14:29:04
1
pwidyawati1
P U T R I 🎀 :
Masyallah menyala terus mamah sama bapak🥰
2025-08-22 12:45:38
1
lvlyners
HeyLove🥀 :
siappp ma besok aku tunggu yaa
2025-08-22 13:11:46
1
mbakvitaa_
N O B I T A🌸 :
Menyala selalu🔥🔥🔥
2025-08-22 12:38:00
1
herlita.pratiwi
putrie 🌿🦋 :
sukses dan bahagia selalu bapak dan mama salam knl dr madiun
2025-08-22 12:16:46
1
tiaatubaba
Tya :
ditunggu Lampung mahh
2025-08-22 13:38:49
1
estiningtyasa
geminigirls :
mama kapan ke undip lagi?
2025-08-22 14:15:39
1
cahya_fitri91
cahyo fitri :
Alhamdulillah abis 1 rute, sehat" dan lancar semuanya ma bpk. aamiin🥰
2025-08-22 14:40:47
1
_bonaa_14
Boonaa :
di tunggu di tegal mah😁
2025-08-22 12:21:24
1
iyye98
Iyye :
barokah buat pak bendel dan ba, Riska
2025-08-22 23:10:30
1
noviaawaliyah
novia awaliyah :
Maacih mba risca 🥰🥰🥰
2025-08-22 12:17:44
1
tantri.kawuri4
Tantri Kawuri :
Maasyaa Allah, senangnya kalau jualan rame gini
2025-08-22 23:24:52
1
To see more videos from user @riscambendelsopbuahirine, please go to the Tikwm homepage.

Other Videos

فرخ‌زاد جهانگیری، عقاب دلاور آسمان ایران، نامی است که با شجاعت، فداکاری و عزت نفس در تاریخ این سرزمین حک شده است. او، خلبان برجسته نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی، در تابستان پرالتهاب سال ۱۳۵۹، در قلب عملیات کودتای نوژه، تصمیم به عملیاتی گرفت که تنها از روح‌های بزرگ و بی‌باک برمی‌آید. جهانگیری، به همراه سروان حمید نعمتی، داوطلب شد تا در مأموریتی انتحاری، جنگنده‌اش را به حسینیه جماران، محل اقامت روح‌الله خمینی، بکوبد. این انتخاب نه از سر ناچاری، بلکه از سر آگاهی بود؛ او می‌دانست که پدافند سنگین و موقعیت صعب‌العبور جماران، هر حمله‌ای را دشوار کرده، و تنها چنین فداکاری‌ای می‌توانست ضربه‌ای قاطع به هدف بزند. جهانگیری با چشمان باز، مرگ را در آغوش کشید، نه برای نام و نان، بلکه برای رهایی ایران از چنگال استبداد و تاریکی. او می‌دانست که این پرواز، چه به پیروزی کودتا بینجامد و چه به شکست، آخرین پروازش خواهد بود. اما در قلبش، ایران چیزی فراتر از خاک بود—آرمانی بود که ارزش فدا کردن همه‌چیز را داشت. جهانگیری و یارانش در عملیات نوژه، که با هدف براندازی نظام تازه‌تأسیس طراحی شده بود، برای نجات مملکتی قیام کردند که در زیر سایه خفقان و ظلم، نفس‌هایش به شماره افتاده بود. او می‌گفت: «ما برای پول و مقام دست به قیام نزدیم، برای نجات مملکتمان زدیم. لازم نیست بپرسید پشیمان هستیم یا نه—البته که نیستیم.» این کلمات، نه فقط شعار، بلکه عهدی بود که با خونش امضا کرد. وقتی کودتای نوژه لو رفت و زنجیرهای اسارت بر دستانش بسته شد، جهانگیری را به دادگاه انقلاب اسلامی کشاندند، جایی که محمد ری‌شهری، قاضی بی‌رحم، در برابرش ایستاده بود. در آن لحظه، جایی که بسیاری در برابر مرگ زانو می‌زنند، جهانگیری چون صخره‌ای استوار ماند. وقتی ری‌شهری و بازجویانش تلاش کردند اراده‌اش را بشکنند، او با نگاهی که شعله‌های خشم و آزادگی در آن زبانه می‌کشید، فریاد زد: «خمینی امام شما احمق‌هاست، نه من!» این جمله، چون صاعقه‌ای بر سر دشمن فرود آمد، گواهی بر روحی که نه با شکنجه خم شد و نه با تهدید تسلیم. ری‌شهری، که از این جسارت و عزت نفس به خشم آمده بود، در 27 تیر 59، در زندان اوین، با شلیک گلوله‌ای به دهان جهانگیری، جسم او را خاموش کرد. اما این گلوله، نه تنها نتوانست صدای حق‌طلبی او را خفه کند، بلکه آن را در ابدیت تاریخ طنین‌انداز کرد.
فرخ‌زاد جهانگیری، عقاب دلاور آسمان ایران، نامی است که با شجاعت، فداکاری و عزت نفس در تاریخ این سرزمین حک شده است. او، خلبان برجسته نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی، در تابستان پرالتهاب سال ۱۳۵۹، در قلب عملیات کودتای نوژه، تصمیم به عملیاتی گرفت که تنها از روح‌های بزرگ و بی‌باک برمی‌آید. جهانگیری، به همراه سروان حمید نعمتی، داوطلب شد تا در مأموریتی انتحاری، جنگنده‌اش را به حسینیه جماران، محل اقامت روح‌الله خمینی، بکوبد. این انتخاب نه از سر ناچاری، بلکه از سر آگاهی بود؛ او می‌دانست که پدافند سنگین و موقعیت صعب‌العبور جماران، هر حمله‌ای را دشوار کرده، و تنها چنین فداکاری‌ای می‌توانست ضربه‌ای قاطع به هدف بزند. جهانگیری با چشمان باز، مرگ را در آغوش کشید، نه برای نام و نان، بلکه برای رهایی ایران از چنگال استبداد و تاریکی. او می‌دانست که این پرواز، چه به پیروزی کودتا بینجامد و چه به شکست، آخرین پروازش خواهد بود. اما در قلبش، ایران چیزی فراتر از خاک بود—آرمانی بود که ارزش فدا کردن همه‌چیز را داشت. جهانگیری و یارانش در عملیات نوژه، که با هدف براندازی نظام تازه‌تأسیس طراحی شده بود، برای نجات مملکتی قیام کردند که در زیر سایه خفقان و ظلم، نفس‌هایش به شماره افتاده بود. او می‌گفت: «ما برای پول و مقام دست به قیام نزدیم، برای نجات مملکتمان زدیم. لازم نیست بپرسید پشیمان هستیم یا نه—البته که نیستیم.» این کلمات، نه فقط شعار، بلکه عهدی بود که با خونش امضا کرد. وقتی کودتای نوژه لو رفت و زنجیرهای اسارت بر دستانش بسته شد، جهانگیری را به دادگاه انقلاب اسلامی کشاندند، جایی که محمد ری‌شهری، قاضی بی‌رحم، در برابرش ایستاده بود. در آن لحظه، جایی که بسیاری در برابر مرگ زانو می‌زنند، جهانگیری چون صخره‌ای استوار ماند. وقتی ری‌شهری و بازجویانش تلاش کردند اراده‌اش را بشکنند، او با نگاهی که شعله‌های خشم و آزادگی در آن زبانه می‌کشید، فریاد زد: «خمینی امام شما احمق‌هاست، نه من!» این جمله، چون صاعقه‌ای بر سر دشمن فرود آمد، گواهی بر روحی که نه با شکنجه خم شد و نه با تهدید تسلیم. ری‌شهری، که از این جسارت و عزت نفس به خشم آمده بود، در 27 تیر 59، در زندان اوین، با شلیک گلوله‌ای به دهان جهانگیری، جسم او را خاموش کرد. اما این گلوله، نه تنها نتوانست صدای حق‌طلبی او را خفه کند، بلکه آن را در ابدیت تاریخ طنین‌انداز کرد.

About